کد مطلب:59789 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

نجات زنی که همسر پیرمردی شده بود











در روایات سنّی و شیعه آمده است كه: پیرمردی با زنی ازدواج كرد و آن زن حامله شد، ولی پیرمرد گمان می كرد كه كاری صورت نداده و از این رو آن بچه در رحم زن را انكار می نمود و می گفت از من نیست ، داوری این جریان نزد عثمان برده شد و او حیران مانده بود كه چگونه قضاوت كند، به زن گفت: آیا این پیرمرد، مهر دوشیزگی تو را از بین برده است ؟»

زن گفت: «نه».

عثمان (پیش خود چنین نتیجه گرفت كه پس زن زنا كرده ؛ زیرا پیرمرد كاری صورت نداده پس دست بیگانه ای در كار است) دستور داد كه آن زن را حد بزنند (صد تازیانه به جرم زنا به او بزنند).

امیرمؤ منان علی (علیه السلام) به عثمان گفت: «در آلت تناسلی زن دو راه وجود دارد، یكی راه خون حیض و دیگری راه ادرار، شاید این پیرمرد هنگام آمیزش ، نطفه خود را روی راه حیض ریخته و آن زن از او حامله شده است ، در این باره از پیرمرد بپرسید».

از او سؤ ال شد، او گفت: «من نطفه خود را بر جلو آلت تناسلی او ریختم ، ولی مهر دوشیزگی او را برنداشتم».

امیرمؤ منان علی (علیه السلام) فرمود:«بچه در رحم از او و فرزند اوست و رأی من این است كه این پیرمرد به خاطر انكار فرزندش ، عقوبت (مجازات) شود».

عثمان طبق دستور علی (علیه السلام) رفتار كرد.